- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
عید سعید غدیر خم
اینجا گرفتهست مردی بر روی دست آسمان را مردی که در قبضهٔ خود دارد تمام جهان را آورده با ذوق سرشار در پیش چشمان مردم تصویر زیبایی از این منظومهٔ بیکران را در هالهٔ روشن وحی با قلبی آکنده از مهر آیینه بر دوش دارد اینبار باری گران را در جشن «من کنت مولاه...» آیینهٔ نور کردهست لبریز از روشنیها چشمان پیر و جوان را با شور و حالی فراگیر در امتداد رسالت جبریل در حلّۀ نور آورده این ارمغان را باید علی بود و فهمید باید علی بود و حس کرد در آسـمـان حـقـیـقـت تکـبیر افلاکیان را همراه بارانی از گل ای دشت شور و بشارت در برکه جاری کن امروز تصویر رنگینکمان را گویا نوای بلال است،آری! که با عطر مولا بر آسمان میفشاند گل نغمههای اذان را
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
تـا وحــی آمـد مـقــتـدا را بُـرد بـالا دست نـبـی، دست خـدا را بُـرد بالا فهمیده بود این گوشها کر میشوند و تا آخـریـن حـدّش صـدا را بُرد بالا
: امتیاز
|
سرود عید سعید غدیر خم
مـا که مـسـکـیـنـان درگـاه امـیـریـم به حـریــم آل پـیـغـمـبـر فــقــیـریـم سرخـوش از جـام تـولای غـدیـریم، شُکرُ لله، الحمدُلله (۲) فـاتح خـیـبر و سیـف الله شـده وصـیّ رســول الله ذکـر لـب عـالمـیـن ایـنه عـلـی عـلـی یـا ولـیّ الله علی علی یا ولیّ الله، علی علی یا ولیّ الله، علی علی یا ولیّ الله ************************************************ گر چه عاصی و پُر از جرم و خطاییم گر چه در ظاهر فـقـط عبد خـداییم مـا مـحـبـیـن عــلـیِّ مــرتـضـایـیـم، شُکرُ لله، الحمدُلله (۲) کُن فَـیَکون به خـدا باشد کــارِ کَــمِ عــلــیِ اعــلا چـشـم اُمـیـد هـمـه بـاشد بـر کــرم عــلــی اعــلا علی علی یا ولیّ الله، علی علی یا ولیّ الله، علی علی یا ولیّ الله ************************************************ بـه تـولای عــلـی آن شــاه مــردان بسته ایم از عاشقی ما عهد و پیمان با امام و رهـبـر و خـون شـهـیـدان، شُکرُ لله، الحمدُلله (۲) مـا هـمـه با مـدد حـیـدر یـاور و یـار ولی هستیم یا عـلـی گفته ایم از اوّل تا به آخر با علی هستیم علی علی یا ولیّ الله، علی علی یا ولیّ الله، علی علی یا ولیّ الله
: امتیاز
|
سرود عید سعید غدیر خم
عـیـد غــدیـر و عـیــد ولایـت تـابـیـده بـر دل نـور هــدایـت شد نازل از ربّ آفاق و اَنجُـم آیـۀ اَکــمَـلـتُ لَــکُـم دیـنُــکــم در دست احـمد، دستان حـیدر کامل شد دیگر، کار پیـغـمبـر ساقیِ کوثر، مولا یا حیـدر؛ ساقیِ کوثر، مولا یا حیـدر(۲) ************************************* بــا اذن داور، بـهــر خــلایـق شده جـلوه گر، نـورُ الحـقـایـق گـردیـده عـید امـیـرالمومنـیـن الـحــمــدُ لله ربّ الـعـالـمـیــن دل از ولای، مولا، آکنده است شیـعـۀ مولا سعـادتـمـنـد است ساقیِ کوثر، مولا یا حیـدر؛ ساقیِ کوثر، مولا یا حیـدر(۲) ************************************* یا رب عنایت، بر جمع ما کن ما عاشقان را، اهل تقـوی کن در تــمـام مــراحــل زنــدگـی ما را کن اهل تقـوی و بندگی به حقّ حیدر، لطف و عطا کن مـا را زائـر، کـرب و بـلا کن ساقیِ کوثر، مولا یا حیـدر؛ ساقیِ کوثر، مولا یا حیـدر(۲)
: امتیاز
|
سرود عید سعید غدیر خم
عید تکمیل دین؛ عید حقّ الیقین عـیـد نـورالـمـبـیـن تهـنـیـت بـاد که شده در غدیر، بر دو عالم امیر سـروری بـی قـرین تهـنـیـت باد مـولای من یا عـلی مـولا *** ابالحسن یا عـلـی مولا مـولا مـولا یا علی مـولا، مـولا مـولا یا علی مولا(۲) ********************************** دست حق بر رویِ دست پیغمبر و ذکـر عـالـم شـده یـا عـلـی جـان نغمه عاشقان، با سرشکِ روان ای به قـربانـشان هـستی و جان عیان گوید حضرت طاها ** من کنت مولا علی مولا مـولا مـولا یا علی مـولا، مـولا مـولا یا علی مولا(۲) ********************************** هم قدر هم قضا، تا به روز جـزا آری از مـرتضی خـواهـد امـداد روح پـاک هـمه کـشـتـگـان مـنا مـی شـود از دم یـا عــلــی شــاد یار دیرین یا علی مولا *** یعسوب الدین یا علی مولا مـولا مـولا یا علی مـولا، مـولا مـولا یا علی مولا(۲)
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح مولا علی علیه السلام
صداي كيست چـنين دلـپـذيـر ميآيد؟ كـدام چـشمه به اين گـرمسير ميآيد؟ چه گفته است مگر جبرييل با احـمد؟ صـداي كـاتـب و كـلـك دبـيـر ميآيـد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
سـتـارۀ سحـر از صبح انـتظار دمـیـد غـدیـر از نـفـس رحـمت بهار چـكـید گرفت دست قدر، رایت شفق بر دوش زمین به حكم قضا آب زندگى نوشید بر آسمـان سعـادت ز مـشـرق هـستى سـپـیـده داد نــویــد تــولـد خــورشـیـد به بـاغ، بـلبـل شـوریده رفت بر منبر چو از نسیم صبا بوى عشق یار شنید ز خویش رفته، نواخوان عشق بود و سرود به بانك زیر و بم، اسرار خطبه توحید فتاد غلغله در باغ و شورشى انگیخت كه خیل غنچه شكفت و به روى او خندید هـوا ز عطر گـلاب محمدى مشحـون زمین به عترت و آل رسول بست امید رسول، سدره نشین شد،على به صدر نشست پى تـكامل دینش خـداى كـعـبـه گـزید گرفت پرچم اسلام را عـلى در دست از این گزیده زمین و زمان به خود بالید به یمن فیض ولایت شراب خم الست به عشق آل على از غدیر خم جوشید
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
جلوه گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر ریخت از خُم ولایت مى به مینا در غدیر رودها با یكـدگر پیوست كـمكم سیل شد موج مى زد سیل مردم مثل دریا در غدیر هـدیه جبـریل بود« الیـوم اكـملت لـكم «وحـى آمد در مبـارك باد مولى در غدیر با وجود فـیض« اتـممت علیكم نعمتى » از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر بر سر دست نبى هر كس على را دید گفت آفـتـاب و مـاه زیـبـا بود زیـبا در غـدیـر بر لبش گلواژه«من كنت مولا» تا نشست گـلـبن پـاك ولایت شد شـكـوفـا در غدیر »بركه خورشید» در تاریخ نامى آشناست شیعه جوشیدهست از آن تاریخ آنجا در غدیر گر چه در آن لحظه شیرین كسى باور نداشت مى توان انكـار دریا كرد حـتى در غدیر باغبان وحـى مى دانست از روز نخست عمر كوتاهی ست در لبخند گلها در غدیر دیده ها در حسرت یك قطره از آن چشمه ماند این زلال معـرفت خشكید آیا در غـدیر؟
: امتیاز
|
مدح امیر المؤمنین و عید سعید غدیر خم
آیـات چـشمان تو ما را با خـدا کرد مهـر تو زنگـار دل ما را طلا کرد از کولهبار خویش جز پاکی ندیـدیم انـگـار لبـهـای شما ما را دعـا کرد من دوزخی بودم نه اهل جنّتُُ العشق جـای مـرا آقـایـی تـو جـابـجـا کـرد یک عمر در سجّادهها نام تو بردیم تا در کـنار تو خـدا ما را صدا کرد خیر از جوانیاش ببیند آنکـسی که بـال مـرا در آسـمـان تـو رهـا کـرد من کـنـج ایـوان طلا میخـواهم آقا بعد از نجف، یک کربلا میخواهم آقا سـجّـادۀ تو بـوی جـبـرائـیـل میداد چشمت هزاران آبرو بر نیل میداد تو جـمـلـۀ پیغـمـبـرانی و به دستـت گاهی خدا تورات و گه انجیل میداد هر شب به پاس احـترام تو خـدایت در آسمانها مجـلسی تـشکـیل میداد پـروردگـارت کارهای خـانـهات را هر روز و هر شب دست میکائیل میداد گـرد و غـبـار لحـظـۀ جـنگـیـدن تو همواره بوی صور اسرافیل میداد تـو بـینـظـیر عـالـمی هـمتا نداری تو شاهکـار حضرت پـروردگـاری ای آنکـه خـتـم الانـبـیا را جانشیـنی شـایـسـتـۀ نـام امـیـر الـمــؤمـنـیـنـی زیـبـایـی گـلـواژۀ مـهـر و مـحـبّـت از بهـتـرینهـای خـدا روی زمیـنی ای بیبدل، ای بیمَثَل، ای مرد اوّل در هر صفـاتی که بگویم بیقـرینی با ذوالفقار و شهسواریات هـمیشه از میمنه تا میـسره طـوفـانتـریـنی ای حـیـدر کـرّار ای شیـر خـداونـد تـو ریــشـۀ شـیـر نـر امّالـبــنــیـنـی تو از همان روز ازل شیر خـدایـی فـرمـانـروای عرصۀ قـالـو بـلایـی یک پرده از حُسن تو جنّاتُ النّعیم است دستت تجلّیگاه رحمان و رحیم است نـام تـو مـعــراج تـمـام انـبـیــا بـود یک گوشه از مصداق آن طور کلیم است شـأن نــزول آیـههـای مـؤمـنــونـی عطر نفسهای تو بر دوش نسیم است از روی تو وجه خدا را میتوان دید با حُبّ تو هر کافری عبدالکریم است اینجا اگر خانهنشین بودی غمی نیست تنها زمان بعـثـتت یـومالعـظیم است هر شیعه بشنـاسد عـلیّ این زمانش در ضربۀ احزاب تو بیشک سهیم است بی معرفت آنکه رهی جز تو گزیند راه علی تنها صراط المستقـیم است عید غدیر است و پیام حق چنین است مردم فـقط حـیدر امیـرالمومنین است باید شما را در فـراسـوی زمان دید در آسـمـان بـیکـرانِ بـیـکـران دیـد بـایـد ســوار بـالهـای سـال نـوری پرواز کرد و آنسوی هفتآسمان دید در لابـلای آیـههـای سـبـز تـوحـیـد در ابـتـدا تا انـتـهـای یک اذان دیـد از چه مسلمان دو چشمانت نـباشم؟ وقتی خدا را در نگاهت میتوان دید سنّ تو را وقتی که پرسیدم ز مردم چشمم فقط سرهای در حال تکان دید روزی یتیم کوچهگرد کوفه خود را بر شانههای پیرمردی مهـربان دید یـاد صـدای گــریـۀ چـاه تـو کـردم وقـتـی نگـاهـم بلبـلِ آتـشـفـشـان دید من با صدای پـای تو مأنوس هستم با نان و با خرمای تو مأنوس هستم
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
در خـم غـدیـر سـرّ تـوحـیـد بـبـیـن روشـن شـدن چــراغ امـیــد بـبـیـن گر هست ترا چشم خدابین ای دوست خورشید به روی دست خورشید ببین ****************** ای مردم عالم به عـلی روی بیارید بر صفحۀ دل نام عـلـی را بنگارید این نصّ کلام الله و این قول رسول است با دست علی دست خدا را بفـشارید ****************** شد عـید غـدیـر خـم، ببارد بـرکـات بر شادی مرتضی بریز نقل و نبات تــبــریــک ولایـت یـــدالـلـهــی را ای شیعه بگو به فـاطمه با صلوات ****************** امروز بُـود روز بـرات و بـرکـات نـازل به زمین شود دمادم حـسنات چون عید غدیر است همه بفـرستید هم بر عـلی و هم به محمد صلوات
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
بدون مهر علی دین اساس و پایه ندارد علی صراحت دین است و دین کنایه ندارد سقوط کرده به گرداب جهل هرکه بگوید کـتاب روشن حـق بر غـدیـر آیـه ندارد بگـو به کـوردلان زمـانه لـطـف الـهـی به روی دشمن او تا همیشه سایه ندارد اذان که هیچ نماز و طواف بی مهرش خرابه ای ست که اصلآ اساس و پایه ندارد شـهـیـد عـشـق عـلـی مـثـل ابن سکـیت به زیر تـیغ هم از عاشقی گـلایه ندارد
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
روی لب گـفـتـنـد بـخٍ یا عـلـی زیر لب گـفـتـند حرفی با عـلی حال بر دست پـیـمبر شاد باش بـعـد از آن آمـاده بـیـداد بـاش آنکه اول بهـر بیعـت میدویـد نـقـشـۀ قـتـل پیـغـمـبر را کشید عــقـدۀ بـدر و اُحُـد ابـراز شـد فـتـنـه ای با نـام دین آغـاز شد وقت آن شد تا سوابق رو شود رویِ اصلـیِّ منـافـق رو شـود مردم از راه حقـیـقت گم شدند شاخه های گل همه هیزم شدند در بهـشت قـرب احـمـد آمـدند در مـیـان خانه زهـرا را زدند دستهایی که به روی دست بود خـالق هستیِ هرچه هست بود با عـمامه دور گردن بسته شد امت واحـد هـزاران دستـه شد نـالـۀ زهـرای اطهـر میرسید خویش را دنبال حیدر میکشید بوسگـاه مصطـفی آتش گرفت فاطمه سر تا به پا آتش گـرفت فـاطـمـه میگـفت بابا میزدنـد مرتضی میگفت زهرا میزدند
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت علی علیه السلام ( عید غدیر )
با خیالت غزلی در شُرف آغـاز است در هوای تو دلی منتـظر پـرواز است مـستـی روز غـدیـر تـو بـه یـادم آورد که در میکدهات رو به خلایق باز است ما همه مست غدیر خم چشمت هستیم مستی از دست تو یک مستی بیاندازه ست باز هم نام تو را بر لبش آورده مسیح به امـیـد دم تو در صدد اعجـاز است هرطرف مینگرم روی تو را میبینم دائم از مأذنه نام تو طنین انـداز است بهترین روز جهان عید غدیر است، غدیر و علی باب نجات است و همان خیر کثیر دل که با حال و هوای تو هوایی باشد مقـصـد راه قـرار است رهـایـی بـاشد دوستت دارم و سلمان به همه ثابت کرد عـاشقـت فرق ندارد که کـجـایی باشد از تـمـنـای وصـال تو فـقط باید گـفت راوی شـعـر اگـر شـیـخ بـهـایـی باشد من بـه نـادانـی خود معـتـرفم میدانـم مـحـفـل انـس تو بـایـد عـلـمـایـی باشد از بـد حـادثـه ایـنـجـا بـه پـنـاه آمـدهام تا کجـا بین من و دوست جـدایی باشد من فقط چشم به راهم که ببینم روزی گـنـبـد هـمـسـرتـان نـیـز طلایـی باشد بهترین روز جهان عید غدیر است، غدیر و علی باب نجات است و همان خیر کثیر ای به الطاف تو اصحاب کرم وابسته شده یک عـمر به مدح تو قـلم وابسته وسط این همه وابـستـگـی بی حـاصل شکر بسیار که هستم به حـرم وابسته هر غـریبی که به ایـوان نجـف میآید مـیشـود بـا زدن چـنـد قـدم وابـسـتـه جنس بازارتوعشق است وامید است و رضاست شـدهام سخـت به این پـند قـلـم وابـسته در دم و بـازدم مـن جـریـان داری تو به نفس های تو هـستم همه دم وابـسته عاشقان تو به فـقری ابدی خـو کردند تـا نـبـاشنـد به دیـنـار و درم وابـسـتـه مـا از آن پـاک دلانـیـم که آرامش مـا هست چون موج خروشان به عدم وابسته ریشه در خاک عدم داشت که با حضرت نور بینهـایت شده بـودیـد به هـم وابـستـه بهترین روز جهان عید غدیر است، غدیر و علی باب نجات است و همان خیر کثیر به تو مستان لقب سـاقـی کـوثـر دادند بیخود از خود شده و ناد علی سر دادند از شراب تو به جبریل تعارف کردند شوق پرواز تو را هم به کـبوتر دادند جامی از عشق تو را حضرت سلمان نوشید جرعـهای نیز به مقـداد و ابوذر دادند گاهی اوقات به این فکر میافتم که چرا به یکی کم به یکی چـنـد بـرابـر دادند کاش میشد که میان هـمه تقـسیم کنند ساغـر معـرفـتی را که به قـنـبر دادند معـجـزاتی که خـدا داد به پیـغـمـبرها همه را جمع نمودند و به حـیدر دادند بهترین روز جهان عید غدیر است، غدیر و علی باب نجات است و همان خیر کثیر مستم از جام شرابی که پُر از آگاهی ست شعر من از سر سرمستی و خاطر خواهی ست مستـم آنـقـدر که دیـوانه خطابم کردند مستم آنقدر که گـفـتند عـلی اللهی ست شرح این قصه بلند است بلند است بلند در شگفتم که چرا عمر به این کوتاهی ست تا در آغـوش غزلهای صغـیر افتادم روحم آشفتهتر از وحدت کرمانشاهی ست چـاهها بـی خـبـرند از غـم بی پایـانت راز اندوه تو در بغض کبوتر چاهی ست جادهای که به تو ای شاه نجف ختم نشد آخرش دربدری، بیخبری، گمراهی ست بهترین روز جهان عید غدیر است، غدیر و علی باب نجات است و همان خیر کثیر آبـرومنـد تر از نام عـلـی نامی نیست چه کسی گفته که در نام تو ایهامی نیست نـام تو نـام خـدا، نام خود قـرآن است تو نباشی به خدا دینی و اسلامی نیست قاضیان از تو بریدند که در این دوران پرچم عدل برافـراشته بر بامی نیست روز و شب نامه نوشتیم برای تو ولی دیرگاهیست که از سمت تو پیغامی نیست دوش دیدم که ملک بر در میخانه نوشت که شرابس به جز از عشق تو در جامی نیست خواجه لطف غزلش را به تو مدیون بوده ست او خبر داشته بیلطف تو الهامی نیست بهترین روز جهان عید غدیر است، غدیر و علی باب نجات است و همان خیر کثیر سرخوشانی که در این میکده پیری دارند مثـل تو از غـم دنیـا دل سیـری دارند بایـد از میـثـم تـمـار و ابـوذر پـرسیـد چه امیری چه امیری چه امیری دارند دار برپاست و ریگ ربذه سوزان است عاشقـان تو عجب راه خطیـری دارند اهل بیـت تو سـر سـفـرۀ افـطاریـشان چه یتیمی چه فقیری چه اسیری دارند دید محراب که در لحظۀ شق القمرت ابروانت چه مـراعـات نـظیری دارند شعر ما تشنۀ نـقـد است تو نقـادی کن شـاعـران روحـیـۀ نـقـد پـذیری دارند بهترین روز جهان عید غدیر است، غدیر و علی باب نجات است و همان خیر کثیر باز در حـلـقـۀ ذکر تو نـشستـیـم عـلی ما مسلـمان شدۀ روی تو هستـیم عـلی تا تو بر حقی و حق دور سرت میگردد ما بر آنیم که جز حق نـپـرستیم عـلی دست از هر چه به جز توست در عالم شستیم به تو پیوسته و از خلق گـسستیم علی شیر در کاسه ما نیست ولی اشک که هست ما یتـیمان همگی کاسه به دستیم علی بهترین روز جهان عید غدیر است، غدیر و علی باب نجات است و همان خیر کثیر دل نشین است در این جاده مسافر بودن شعر چشمان تو را خواندن و شاعر بودن به حـریـم حــرم عـشـق پــنــاه آوردن در نجف ماندن و یک عمر مجاور بودن یا علی گفتن و از هر دو جهان دل کندن بر سر سفـرۀ احسان تو حاضر بودن دل سپـردن به فـرامین تو و فـرزندت از مـریـدان حبـیب بن مظاهـر بـودن از شـراب نـفـس پنـج تن و پنـج امـام مست گـردیدن و هم بـادۀ جـابر بودن شاهد از عـرش حدیث ثـقـلـین آوردن آیـۀ روشـنـی از سـورۀ فــاطـر بـودن بهترین روز جهان عید غدیر است، غدیر و علی باب نجات است و همان خیر کثیر مطلع شعر تو ای عشق «هو الباران» است قسمت چشم تو از روز ازل باران است اشکِ آهسته و پیـوستۀ تو تا جاریست روزی روز و شب اهل محل باران است به امیـدی که در افـلاک قدم بگـذاری آسمان غرق ستاره ست زحل باران است سـورۀ روم به سمت تو اشـارت دارد سورۀ نحل به یُمن تو عسل باران است بت شکستن فقط از دست تو بر میآید کفر میبارد و این شهر هبل باران است خیبر و خندق از این قاعده مستثنی نیست عبدود ریخته در لشگر و یل باران است بس که در خلوت یاد تو به وجد آمدهام دفتر شعر من امروز غزل باران است بهترین روز جهان عید غدیر است، غدیر و علی باب نجات است و همان خیر کثیر
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت علی علیه السلام
دل عـاشـق عـتـرت مـحـمـد باشد هـمـسـایـۀ عـصـمـت محـمد باشد انـكـار امـامـت عــلـی ای مــردم انـكــار نــبــوت مـحــمــد بـاشــد *********** من مـعـتقدم كه ذهن كوچـك دارد از آن همه عـشق سهم اندك دارد در دایـرۀ ولایـت قــرآن نـیـسـت هر كس به ولایت علی شك دارد *********** پیمان خـداست عهد و پیمان علی فرمان خداست عهد و فرمان علی آن روز كه دست ها فراوان بودند اسلام سپـرده شد به دستـان عـلی *********** یك روز هـوای نافـله خواهم كرد با غـیـر عـلـی مقابـله خواهم كرد دنیا هـم اگر بـرابـرم صف بـكشد با نام عـلـی مـبـاهـلـه خواهم كرد
: امتیاز
|
سرود عید سعید غدیر خم
مست بــادۀ غــدیــر و عــاشق مــولاییـم سائــل وادی لطف حــیــدر و زهــرایـیم تـهـنـیـت عیــد ولایت به هـمـه میکنم از دل و جان این زمزمه صلــه ای به ما بده یا فــاطـمه علی جان یا مولا یا مولا یا مولا؛ علی جان یا مولا یا مولا یا مولا (۲) ******************************************** به روی دست نبی دست علی جلوه گر است آتش کینه ز قلب دشمنان شعله ور است آمــده عــــیـــد ولایــت ولــــی میــزنــم صــدا به آوای جــلـی لعـنـت خــدا به دشــمـن عــلی علی جان یا مولا یا مولا یا مولا؛ علی جان یا مولا یا مولا یا مولا (۲) ******************************************** ما به عشق مرتضی مطیـع امر رهبـریم با ولایت فــقــیــه پــیــرو راه حــیــدریم ما همه مست شراب کــوثــریم چون شهیدان رهـروان حیـدریم مـا هـمـه فــدایــیـان رهــبـریـم علی جان یا مولا یا مولا یا مولا؛ علی جان یا مولا یا مولا یا مولا (۲)
: امتیاز
|
سرود عید سعید غدیر خم
قـلـب زهــرا شد، با شعف همــراه حـضـرت حــیــدر، شــد ولـی ُ الله در غدیــر خُــم دگـر کامل شد دین جــانـشـیـن مصطــفی گشته تعـیین دسـت عــلـی آمد بالا شد علی برعالم مولا عیــد اَکــمَــلـت ُ لَــکُــم دیـنُـکُـم را تـهـنـیـت بگو به احــمــد و زهــرا کــرده گــل به روی لبهــا نـغـمــۀ یا علــی علــی علــی مــولا مــولا یا علــی علــی علــی مــولا مــولا ********************* بر تو تبــریک ای، احمد مُخــتــار جـانـشـیــنـت شــد، حــیــدر کــرّار نــورِ واژه های من کُــنــتُـم مــولا گشته جلوه گر به ارض و بر سما تاریکی ها گردیده گم در عرصۀ غدیر خـم مــقــتــدای مُـتـقـیــن شد مـرتضی دلــربــای اهــل دین شد مــرتضی عطر گــل پُر شده در مُلکِ هستی چون ولی ّ مسـلـمین شد مــرتضی یا علــی علــی علــی مــولا مــولا این زمــان هم ما، با ولــی هستـیم گــرم آوایِ، یــا عــلــی هــســتــیم اهل راهِ عشق حــیــدر می مــانیـم مــا مــطــیــع اَمرِ رهبر می مانیم ولایــت فـــقــیــهِ مــا ولایـــت آل عــــبــــا پــیــروان مــکــتــب پیــغــمــبـریم در صــراطِ مـسـتـقـیــم دلــبــریــم بــا اطــاعت از امــام و رهــبـری جــانــفــدای راه پــاک حــیــدریــم یا علــی علــی علــی مــولا مــولا
: امتیاز
|
سرود عید سعید غدیر
زیبــا شــده دنـیــا، شــادِ دل زهــرا رفته روی دست نبی دست علی بالا شد تو دلم محـشـر، آمـد شب دلبــر ذکر تمام عـرشیان گشته مدد حیــدر شده وقت عشق و شـور و شیــدایی شــب شــادیِّ دلــهــای زهــــرایــی گــل خنــده رو لبهــا شــکــوفــا شـد میخوانن زهرا و نبی به چه مـولایی مولا مدد حیدر، مولا مدد حیدر، مولا مدد حیدر ****************************** دلها شده شیــدا، شــوری شده بــرپا آی شیعه ها مژده بدید حیدر شده مولا مجنونم و مضطر، چی هست از این بهتر میشناسه ما رو کل عالم نوکر حیدر توی عــالــم کـرده عشق تو غــوغا تــویی شــاه خــاکــی تو همـه دنیــا تویی نــور چـشــم حضرت خــاتــم که قیامت کرده عشقت تو دل زهرا مولا مدد حیدر، مولا مدد حیدر، مولا مدد حیدر ****************************** ای قبــله هر دل، حــلال هر مشکل گل کرده اسمت روی لبهای ابوفاضل آمد شب مهتاب، مجـنونم و بی تاب عیدی بگیرید امشب ازدستای این ارباب شده وقت عشق و شـور و شیــدایی شـب شــادیِّ دلــهــای زهــــرایـــی گــل خنــده رو لبهــا شـکــوفــا شـد میخوانند زهرا و نبی به چه مولایی مولا مدد حیدر، مولا مدد حیدر، مولا مدد حیدر
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
ای نگار روحانی خیــز و پــرده بـالا زن در ســرادق لاهـــوت کــوس لا و الاّ زن در تــرانــه مـعــنـی دم ز سـرّ مـــولا زن وانــگــه از غـــدیــر خــم بــادۀ تــولاّ زن تا زخود شوی بیرون زین شراب روحانی در خم غدیر امروز باده ای به جـوش آمد کز صفای او روشن جان بـاده نـوش آمــد وان مــبشّر رحــمت بـاز در خـروش آمـد کان صنم که ازعشاق بُرده عقل و هوش آمد با هـیــولی تــوحیــد در لـبــاس انــســانی عقل و وهم کی سنجــد اوج کبــریایش را جان و دل چه سان گویند مدحت و ثنایش را گر رضای حق جویی رو بجو رضایش را هـرکه در دل افـــزود رأیـــت ولایـش را همچو خواجه بتــواند دم زد از مسلمــانی
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( مدح علی علیه السلام )
دهید مژده عاشقان که کاخ غم خراب شد به روى شادى و شعف دوباره فتح باب شد به وادى غدیر خم به مصطفى خطاب شد که وقت گفتن سخن به وصف بوتراب شد به نصب او شتاب کن که وقت انتخاب شد از این خبر به کام ها و جام ها شراب شد که با ولایت على به امـر حىِّ سـرمـدى یـافـت تـبـلـورى دگـر رسـالت محـمـدى دید رسول ممتحن رنگ ز رخ پریده را خـسـتگی مسافـران خـار به پا خـلیده را تا به عمل در آورد حکم ز حق شنیده را خواند فرا به گرد هم خیل ز حج رسیده را چـید کنـار لعـل لب گـوهـر آب دیـده را ماحـصل رسالـت و عـصاره عـقـیـده را که با ولایت عـلى به امـر حىِّ سـرمدى یـافـت تـبـلـورى دگـر رسـالت محـمـدى نهاده شد به روى هم ز اشتران جهازها که تـا رود فــراز آن امـیـر سـرفـرازهـا شد به فراز و فاش شد براى خلق رازها دست عـلی گرفت و زد سکۀ امـتـیـازها گرفت رونقى دگر تـنـور سور و سازها بـاده بـریـز سـاقــیـا ز جـام دل نــوازهـا که با ولایت عـلی به امر حىِّ سـرمـدى یـافـت تـبـلـورى دگـر رسـالت محـمـدى گفت نبى ذوالکرم: گفته به من خداى من که بعد من على بود وصى من به جاى من بود به خلق این جهان نـداى او نداى من جفا به او جـفا به من ولاى او ولاى من رضاى من رضاى او رضاى او رضاى من به احـتـراز آورد دست عـلـی لـواى مـن که با ولایت عـلی به امر حىِّ سـرمـدى یـافـت تـبـلـورى دگـر رسـالت محـمـدى امیـر هر کـسى مـنـم عـلـی بود امیـر او که مانـدنی ست تا ابـد فـلسـفـه غـدیـر او عـلـوم مـاسـوا بود نهـفـته در ضمیـر او مـادر دهر در جـهـان نیاورد نـظـیـر او اطاعت خـدا بود پـیـروى از مـسـیـر او ز فرط جود و کرمش، سخا بود حقیر او که با ولایت عـلی به امر حىِّ سـرمـدى یـافـت تـبـلـورى دگـر رسـالت محـمـدى على است آن که محترم ز حرمتش حرم بود خجل ز جود وبخششش سخاوت و کرم بود مـدافـع سـتـم کـش و مـحـارب سـتـم بود حـدوث را قـدم بـود حـیـات را عـدم بود خـطـوط را قـلـم بود کـلام را رقـم بـود کـمـال دین و بر شـما اتَـم به هر نعم بود که با ولایت عـلی به امر حىِّ سـرمـدى یـافـت تـبـلـورى دگـر رسـالت محـمـدى کسى که عرش و فرش را داده جلا على بود کسى که سعى مروه را دهد صفا على بود کسى که تحت امر او بود قضا على بود کسى که مى دهد نوا به بى نوا على بود آن که مس وجـود را کند طلا عـلی بود آن که از او لواى دین بود به پا عـلى بود که با ولایت عـلی به امر حىِّ سـرمـدى یـافـت تـبـلـورى دگـر رسـالت محـمـدى
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم
گشت نازل بر پیمبر پیک رحمت در غدیر داشت بر پیغمبر رحمت بشارت در غـدیر وحی آمد بر نبـی«الیــوم اکــملتُ لــکُــم» روز تکمیـل رسالت روز وحدت در غدیر با حـضور حاجیـان در مــوسم حــج وداع محشری شد موج زد شور قیامت درغدیر باغبــان گــلشن تــوحیــد تا لب بــاز کــرد شد شکوفا گـلبن قرآن و عتــرت در غدیر معنی نــورٌ عـلــی نــور خــدا شد آشکــار تا که صحبت شد ز خورشید هدایت درغدیر نغمۀ «من کُنت مولا» چون طنین انداز شد یافت معنا شوکت و قـدر ولایت در غدیــر باز شــد گـنـجـیـنـۀ راز خــداونــد مـبـیــن فاش شد با امر حق یک راز خلقت درغدیر جبرئیــل از آسمــان آمد به فــرمــان خــدا بر امیر مؤمنــان بخشید خــلعت در غـدیـر آسمان محو تماشا شد در آن جا تا سه روز بس که زیبا بود لبخند مسّـرت در غــدیــر تا کند لب تشنگان عشق را سیـراب از آن چشمه چشمه عشق میجوشید ازصداقت درغدیر کردگار از فیض «اتـمـمتُ علیکُم نعمتی» کرد بر خــلق جهان اتمام نعمت در غـدیـر لحظه ای شیرین تر از آن لحظه دیگر کس نداشت زمزم توحید از بس داشت لـذّت در غـدیـر نقطه ای تاریک بهر هیـچ کس باقی نمـاند بــا طـلـوع آفـــتــاب واقـعـیـت در غــدیــر گشت از خشم الهی حــارث فهـری هلاک داشت برلب چون که انکارحقیقت درغدیر
درتمام عمرخود دست از ولایت بر نداشت هرکه چون سلمان و بوذر کرد بیعت درغدیر ای وفائی رفت این آوازه گرچه تا به عرش ماند تنها عشق و ایمـان و عدالت در غدیر
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم ( مدح علی علیه السلام )
امروز روز عید خدا روز یا علی است نقل دهان خلق و کلام خــدا علــی است فریاد جنّ و انس و ملک یکصدا علی است جبریل را ترانۀ یا مـرتضی عــلی است نزدیک و دور هرکه بر هرجاست با علی است شور و دعا و زمزمه و ذکر ما علی است ای جبــرئیل وحــی ز مولا عــلی بگــو امشب بگــرد دور عــلی یا علــی بگــو عید بــزرگ خــالق و خلقت خجسته باد جشن ســرور احمد و امّت خـجـسـته باد آوای وحی و مــژدۀ رحمت خجـسته باد صوت خوش منادی وحدت خـجسته باد روز زمــامـداری عتــرت خـجـسته باد اکـمــال دین تمــامی نـعـمـت خجسته باد این قــول احمد است چه نیکــو روایـتی یــوم الغــدیــر افـضــل اعــیــاد امّــتــی عید غــدیــر عیـد خــداونــد اکبــر است عید غــدیــر عید بــزرگ پـیـمـبـر است عید غــدیــر عـیــد تــولّای حیــدر است عید غــدیــر عـیــد بتــول مطهّــر است عید غدیــر عید امـامان ســراســر است عید غدیــر از همه اعیــاد بــرتــر است عید کمال و دانش وعرفان و بینش است عید من و تو نه، عید همه آفـرینش است ســاقــی به جــام ریــز شــراب ولایــتـم سیــراب کــن ز کــوثــر نــاب ولایــتــم ســرمست کن ز شــعــر کتــاب ولایتــم بـر رخ صــفــا بــده ز گــلاب ولایــتــم من عــبــد بو تــراب و تــراب ولایــتــم پـیــوستــه الـتـجـاست به بــاب ولایــتــم امشب دعــای هر شب من مستجـاب شد روحــم کـبــوتــر حــرم بــو تــراب شـد جان زنــده از تــرانۀ روح الامیــن شده صحرای خشک چشمۀ عین الیـقین شده دشت غــدیــر کـعـبــۀ اهــل یـقـیـن شده گــلخانــۀ ولایت حــبــل الـمـتـیــن شــده مــولا عــلــی امــام همه مـسـلمیــن شده عیــدی شیــعــه آیــۀ اکــمال دیــن شــده هان ای غدیـریان هله بی حّـد و بی عدد گــویید یکــصدا هـمگــی یا علــی مــدد ما دل به مهـر حیــدر کــرّار بــاخـتــیـم با نــای جــان نــوای ولایت نــواخـتـیـم چون شمع در شـرار محبّت گــداخـتـیـم خود را به مکتب علــی و آل ســاخـتـیم بر هـر که بر عـقـیـدۀ ما تـاخت؛ تاختیم با خطبــۀ غــدیــر علــی را شنــاخـتـیــم تا شیعــه ایم بـار ولایت به دوش ماست این خطبه تا قیام قیامت به گـوش ماست غیر از علــی که هـم سخن آفـتــاب شد؟ غیر از علی که جان پیمبـر خطـاب شد؟ غیر از علی که صاحب علم الکتاب شد؟ غیر از علـی که فــاتح اسـلام نــاب شد؟ غیر از علی که روی زمین بو تراب شد؟ غیر از علی که منقبـتش بی حساب شد؟ غیر از علی که یک تنه در جنگ پا فشرد؟ دور رسول گشت و نود بار زخـم خورد! غیر از علی که خـوانده محمّد برادرش؟ غیر از علی که فاطمه بوده است همسرش؟ غیر از علی که داده خـدا فتح خیـبرش؟ غیر از علی که بوده نبی مدح گسترش؟ غیر از علی که زیر لوا هست محشرش؟ غیر از علی که زینب کبری است دخترش؟ غیر از علی که مادرش او را به کعبه زاد؟ غیــر از علــی که قـاتل خود را پناه داد؟ شیری که سر گرفت ز عمر و دلیر کیست؟ میـری که بود مـونس فرد فقیــر کیست؟ پیری که گشت همدم طفل صغیر کیست؟ مردی که دیو نفس ورا شد اسیر کیست؟ در بیشۀ شجاعت و ایثـار، شیــر کیست؟ بر مسلمین به جــان پیمبر امیــر کیست؟ انصاف کو مروّت و مـردانگی کجاست آیا لباس کـعـبـه بر انــدام بت رواست؟! مولای اولیــای خـدا کیست جــز عــلـی؟ گیرنده لـوای خــدا کـیـست جــز عــلـی؟ دست گره گشای خدا کیست جــز عـلـی؟ مصداق هل اتایِ خدا کیست جـز عـلـی؟ ممدوح انّمــای خــدا کیست جـز عــلـی؟ روی خـدا نمای خـدا کیست جــز عـلـی؟ مــرد نبرد خیــبر و نـنــگ اُحــد کـجــا حیــدر کجا فــراری جنـگ اُحــد کجا؟! یاری که خفت جای رسول خدا علی است ممدوح جبرئیل به ارض و سما علی است الاّ علی پس از سخن لافتی، عـلــی است رکن و مقام و مروه و سعی و صفا علی است قرآن، نماز، ذکر، عبادت، دعا علی است دنیا بدان که رهبر و مولای ما علی است مــرد غــدیــر پیــرو خطّ سقـیـفـه نیست! با غصب منبر نبوی کس خـلـیـفه نیست! زخم جــگــر به شعــر مــداوا نمی شود با صــد قصیــده عقــدۀ دل وا نمی شود هر ســامـری خــلـیـفۀ مـوسی نمی شود اعمــی دلیــل مــردم بــیــنــا نمی شــود نــادان زعـیــم عــالــم دانــا نــمی شــود غیــر از علــی امام به زهــرا نمی شود «میثم» به مهر حیدر کرّار منجلی است پیغمبرش محمّد و مولای او علــی است
: امتیاز
|